آخرین اخبار

برنامه آموزش‌وپرورش برای مراقبت اجتماعی از نسل آینده

طرح «نماد» با هدف پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان طراحی شده است، اما نحوه اجرای آن در مدارس با چالش‌هایی مانند بار سنگین بر معلمان، ابهام‌های حقوقی و ضعف آموزش تخصصی همراه است.

گروه جامعه، یادداشت میهمان؛ زیبا عراکی کارشناس آموزشی _ فرهنگی: چند سالی است که «طرح نماد» یا نظام مراقبت اجتماعی دانش‌آموزان به‌عنوان یکی از برنامه‌های مهم آموزش‌وپرورش در دستور کار قرار گرفته است؛ طرحی که با هدف شناسایی زودهنگام آسیب‌های اجتماعی، روانی و خانوادگی و پیشگیری از پیامدهای پرهزینه در سال‌های آینده طراحی شده است. اجرای آزمایشی این طرح از مناطق حاشیه‌ای و کم‌برخوردار آغاز شد و به‌تدریج دامنه آن به شهر تهران و سپس سراسر کشور گسترش یافت؛ مسیری که نشان می‌دهد سیاست‌گذار آموزشی به‌درستی به اهمیت مدرسه به‌عنوان پایگاه اصلی مداخله پیشگیرانه باور دارد.

با این حال، آنچه امروز درباره طرح نماد محل بحث و نقد است، نه اصل رویکرد و نیت آن، بلکه نحوه اجرا و بار عملیاتی آن در مدرسه است. در سازوکار فعلی، معلمان موظف‌اند از طریق سامانه‌ای مشخص، برای هر دانش‌آموز به ده‌ها سوال عمدتاً فردی و حساس پاسخ دهند؛ اطلاعاتی که بنا بر اعلام رسمی، در اختیار چندین نهاد مرتبط قرار می‌گیرد. این فرآیند، بی‌آنکه چارچوب‌های حقوقی، اخلاقی و مسئولیت حرفه‌ای معلم به‌طور شفاف تبیین شود، نگرانی‌هایی جدی را در میان بدنه آموزشی ایجاد کرده است.

در سال‌های گذشته، واکنش اولیه بسیاری از معلمان نسبت به اجرای این طرح، احتیاط و حتی امتناع بوده است؛ واکنشی که بیش از آنکه ریشه در مخالفت با اصل پیشگیری داشته باشد، از دغدغه‌های حرفه‌ای، حقوقی و انسانی نشأت می‌گرفت. تلاش برای کاهش این مقاومت از مسیر مشوق‌های مالی، اگرچه به ظاهر روند اجرا را تسهیل کرد، اما هم‌زمان این خطر را نیز به همراه داشت که یک مأموریت تخصصی و حساس، به فعالیتی فرمی، کمّی و فاقد عمق حرفه‌ای تقلیل پیدا کند؛ آن‌هم در حوزه‌ای که کیفیت داده و دقت تشخیص، اهمیت بیشتری از سرعت و تعداد دارد.

تجربه اجرای طرح در پایه‌های پنجم و ششم نشان داد که نبود آموزش تخصصی، دستورالعمل یکسان و نظام پایش کیفی، به اجرای ناهمگون و سلیقه‌ای انجامیده است؛ برخی معلمان با سخت‌گیری بیش از حد، شاخص‌ها را تکمیل کرده‌اند و برخی دیگر، برای کاهش فشار کاری یا جلوگیری از تبعات احتمالی، ارزیابی‌هایی خوش‌بینانه ثبت کرده‌اند. خروجی چنین فرایندی، انباشت داده‌هایی کم‌اعتبار است که نه‌تنها کمکی به سیاست‌گذاری اجتماعی نمی‌کند، بلکه می‌تواند موجب خطای تصمیم‌گیری در سطوح بالاتر شود.

افزون بر این، یکی از ملاحظات اساسی در اجرای طرح نماد، جلوگیری از پرونده‌سازی زودهنگام و برچسب‌زنی اجتماعی به کودکان است. دانش‌آموزان، به‌ویژه در پایه‌های نخست، در مرحله شکل‌گیری شخصیت و هویت هستند و هرگونه ثبت و انتقال نادرست اطلاعات می‌تواند اثرات ماندگار روانی و اجتماعی به همراه داشته باشد. طرح نماد، اگر به‌درستی اجرا نشود، ناخواسته می‌تواند به جای پیشگیری، به بازتولید احساس ناامنی و بی‌اعتمادی در خانواده‌ها بینجامد.

از سوی دیگر، موفقیت این طرح بدون همکاری واقعی و ساختاری میان آموزش‌وپرورش، دستگاه‌های حمایتی، نهادهای درمانی و خانواده‌ها امکان‌پذیر نیست. مدرسه به‌تنهایی نه ابزار مداخله تخصصی دارد و نه باید بار همه مسئولیت‌ها را بر دوش بکشد. شناسایی آسیب، زمانی معنا پیدا می‌کند که مسیر ارجاع، درمان و حمایت روانی–اجتماعی، سریع، محرمانه، مؤثر و در دسترس باشد؛ در غیر این صورت، فرآیند صرفاً به ثبت یک گزارش اداری محدود می‌شود.

مسئله دیگر، تأمین مالی پایدار و هدفمند برای طرح نماد است. پیشگیری اجتماعی کم‌هزینه نیست، اما در بلندمدت بسیار کم‌هزینه‌تر از مداخله‌های دیرهنگام خواهد بود. اگر منابع مالی صرفاً به پرداخت پاداش برای تکمیل فرم‌ها اختصاص یابد و سهمی برای آموزش تخصصی، توسعه خدمات مشاوره، تقویت مراکز درمانی طرف قرارداد و بازخوردگیری از نتایج در نظر گرفته نشود، ماهیت پیشگیرانه طرح به‌تدریج تضعیف خواهد شد.

اکنون که اجرای طرح نماد به‌صورت فراگیر و اجباری در تمام پایه‌های تحصیلی دنبال می‌شود، بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد که آموزش‌وپرورش با رویکردی تکمیلی و اصلاح‌گرانه به این برنامه بنگرد. تعریف دقیق نقش معلم، تضمین محرمانگی اطلاعات دانش‌آموزان، شفافیت عملکرد نهادهای دریافت‌کننده داده، طراحی مداخلات درمانی مؤثر و ارائه بازخورد روشن به مدرسه و خانواده، از الزامات حیاتی ادامه مسیر است.

طرح نماد، از حیث نیت، یکی از ضروری‌ترین ابتکارات نظام آموزشی در حوزه پیشگیری اجتماعی به شمار می‌رود و می‌تواند به سرمایه‌ای راهبردی برای آینده کشور تبدیل شود. اما تحقق این ظرفیت، نه با اجبار اداری و فشار فرمی، بلکه با اعتمادسازی، اقناع حرفه‌ای معلمان، مشارکت خانواده‌ها و هماهنگی مؤثر میان دستگاه‌ها ممکن است.

حمایت از اصل طرح، زمانی ثمربخش خواهد بود که اصلاح جدی و واقع‌بینانه سازوکارهای اجرا نیز هم‌زمان با آن دنبال شود؛ در غیر این صورت، خطر آن وجود دارد که یک ایده درست، به‌دلیل اجرای نادرست، از مسیر اصلی خود منحرف شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا